مآبْ
به سوی تو باز می گردم
أفِضْ على قلبي آيةً كُبرى
به سینه ی من آیه ای و معجزه ای بزرگ نازل کن
مآبْ
به سوی تو باز میگردم
سرى و يا سُبحانَ الذي أسرى
(قلبم) به پرواز درامده، پاک و منزّه است خدایی که (آن را) به حرکت دراورد
مآبْ
به سوی تو باز می گردم
أراكَ في قلبي نزلةً أُخرى
آنگاه تو را در قلبم چون فرصتی دیگر می بینم
أنا المُنادي يا الله
که اینک این منم که تو را می خوانم
إليكَ شوقاً يا إلهي جمعتُ روحي ورداً
به شوق تو یارب جانم را چون دسته گلی فراهم آوردم
معبودَ روحي فخُذني لكَ مُنيباً عبداً
ای معبود من، مرا چون بندگان توبه کارت بپذیر
أقولُ يا ربي كأنّي سَمِعْتُ نبضي رَدّاً
تو را می خوانم: خداوندا…
گوئی میشنوم که نبض من جوابم را می دهد
عبدي فاقترب لي مُجاباً أنا قريبٌ جداً
ای بنده من، براستی نزدیک شو که من از تو به تو نزدیکترم
امید و همه آرزوم، بهار من توو خزون
بیا منو ببر و به رویا ها برسون
إليكَ شوقاً يا إلهي جمعتُ روحي ورداً
به شوق تو یارب جانم را چون دسته گلی فراهم آوردم
معبودَ روحي فخُذني لكَ مُنيباً عبداً
ای معبود من، مرا چون بندگان توبه کارت بپذیر
أقولُ يا ربي كأنّي سَمِعْتُ نبضي رَدّاً
تو را می خوانم: خداوندا…
گوئی میشنوم که نبض من جوابم را می دهد
عبدي فاقترب لي مُجاباً أنا قريبٌ جداً
ای بنده من، براستی نزدیک شو که من از تو به تو نزدیکترم
نظرات